استاد حیدری – قطعه 3

قطعه حمد شکسته نستعلیق استاد حیدری

آب آرزو نداشت به غیر از روان شدن
دریا غمی نداشت مگر آسمان شدن

می‌خواست بال و پر زدن از خویشتن قفس
چندان‌که تن رها شدن از خویش و جان شدن

آهن به فکر تیغ شدن بود و برگزید
در رنجبوته‌های زمان امتحان شدن

تاوان آشیانه به دوشی نوشته داشت
همچون نسیم در چمن گل چمان شدن

آنان‌که کینه‌ور به گروه بدی زدند
قصدی نداشتند به جز مهربان شدن

باران من! گدایی هر قطرهٔ تو را
باید نخست درصف دریا دلان شدن

با خاک آرزوی قدح گشتن است و بس
و آنگه برای جرعه‌ای از تو دهان شدن.

دانلود سایز اصلی تصویر

3/37 مگابایت | 6054 در 4334 پیکسل
5 1 رای
امتیازدهی به این اثر
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها